درباره روشفنکری دینی

این مقاله را در خرداد ماه سال 1377 در شماره 9 نشریه راه نو منتشر کردم. در این مقاله چند مدعای اصلی را مطرح کردم: (نخست آنکه) باید میان “روشنفکری دینی” و “احیاگری دینی” تمایز نهاد؛ (دوّم آنکه) دین داری از مقوّمات “روشنفکری دینی” نیست، یعنی فرد می تواند تعهد شخصی به دین نداشته باشد، اما در متن پروژه “روشنفکری دینی” کار کند؛ (سوّم آنکه) “احیاگری دینی” برخلاف “روشنفکری دینی” لزوماً ملتزم به اقتضائات مدرنیت نیست، تعهد اصلی او در روزگار ما خصوصاً صیانت از دین در متن جهان جدید است؛ و (چهارم آنکه) پروژه روشنفکری دینی به محض آنکه نشان دهد جمع میان مدرنیت و دین ممکن است، به پایان کار خود می رسد، اما پایان کار روشنفکری دینی به معنای پایان رسالت احیاگری در قلمرو دین نیست. اکنون که پس از پانزده سال این مقاله را دوباره می خوانم، همچنان خود را به اصل مدعیات آن معتقد می یابم، هرچند که احیاناً جزِئیات استدلال را به نحو کمابیش متفاوتی تقریر می کردم.